جدول جو
جدول جو

معنی خدای بردی - جستجوی لغت در جدول جو

خدای بردی
(خُ)
توقچی مغول. وی یکی از سرداران ظهیرالدین محمد بابر پادشاه گورکانی است. چون وضع بابر بخطر افتاد، وی امیر قاسم قوچین را بتاشکند روانه کرد تا سلطان محمودخان را آماده به همدستی و کمک محمد بابر کند. سلطان محمودخان موافقت کرد و بین او و بابر در آهنگران اتفاق ملاقات افتاد. در این بین، مخالفان در اخسی اجتماع کردند و بظاهر سر به اطاعت گذاردند. کلمات ظاهرفریب آنها در سلطان محمودخان مؤثر افتاد و او که اگر یک منزل بطرف اخسی می رفت، فتح نصیبش می شد. روی از اخسی برگرداند و بر اثر آن، گروه کثیری از او روی برگرداندند و گروهی دیگر نیز با بابر بسوی خجند روی آوردند که یکی از آنها خدای بردی توقچی مغول بود. وی در جنگی که بین خان شیبانی رئیس اوزبکان با سلطان محمد بابر اتفاق افتاد در ضمن محاربه شربت شهادت چشید. رجوع به حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ص 261 و 289 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ وِ)
ابن قاسم افشار از ترکان ایل افشار مقیم قلعه دمدم به آذربایجان غربی بود. وی با آنکه از خاندانی برخاست که افراد آن خاندان را با علم سر و کاری نبود و نه قبل ونه بعد او نیز از آن خانواده اهل فضلی برنخاست، ولی او مردی عالم و فاضل و صالح بود و بشاگردی مولی ̍ عبدالله تستری مدتی وقت گذراند و از همدرسان سیدامیر مصطفی تفریشی صاحب نقد الرجال بود. از جملۀ کتب او کتاب ’زبده الرجال’ در علم رجال است که بسیار شبیه به کتاب ’اکلیل المنهج’ مولانا محمدجعفر بن محمد طاهر خراسانی ساکن به اصفهان است. (از روضات الجنات ص 265)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
عمل خدابین. توجه بخدای. دینداری. تقوی ̍. پرهیزگاری. مقابل خودبینی
لغت نامه دهخدا
(خُ بِ تَ)
وی اتابک میرزا عمرشیخ فرزند سلطان محمود است در حکومت فرغانه. توضیح آنکه چون سلطان ابوسعید گورکان بدست امیر حسین بیک شکسته شد، سلطان سعید را پسرانی بود که بعد از پدر بتخت نشستند. ابتدا سلطان احمد بسلطنت نشست و سپس سلطان محمود. این سلطان محمود را پسرانی بود که از آن جمله میرزا عمرشیخ است. میرزا عمرشیخ بسال 856 هجری قمری در سمرقند متولد شد و سلطان محمود از دیدن او خوشی ها کرد و سپس حکومت فرغانه را بدو داد و گفت: همچنان که حضرت صاحبقران امیر تیمورگورکان حکومت مملکت فرغانه را که عبارتست از اندجان و توابع آن به پسر دوم خود عمرشیخ میرزا عنایت فرموده بود، لایق آنکه ما نیز ایالت آن ولایت را بعمرشیخ میرزا مفوض گردانیم و بر این موجب فرمان جهان مطاع نفاذ یافته منصب اتابکی آن در درج کشورستانی به امیر خدای بردی تیمورتاش متعلق گشت. (از حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 98)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدای بینی
تصویر خدای بینی
عمل خدابین
فرهنگ لغت هوشیار